loading...
مهندسی صنایع پیام نور گرمسار
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
جوک 0 291 ram1378
amir argi بازدید : 794 نظرات (0)

تجزیه وتحلیل سیستم ها در مهندسی صنایع


سیستم و تفکر سیستمی اولا به صورت عام به عنوان یک تفکر غالب در حال حاضر در تمامی علوم حاکم شده وبه تبع در رشته مهندسی صنایع هم به عنوان یک روش تجزیه و تحلیل و شناخت از آن استفاده می شود یعنی نگاه به سازمان به عنوان یک سیستم ،سازمان موضوع رشته ما(مهندسی صنایع)است و نگاه به سازمان به عنوان یک سیستم موضوع بحث ما است .با نگاه سیستمی به سازمان است که ما می توانیم از این روش استفاده کنیم و سازمان را تجزیه و تحلیل کنیم

 تفکر چیست؟ تفکر یکی از راههای شناخت و کسب علم و معرفت است. بین فکر و عمل رابطه وجود دارد و باعث می شود که انسان بر اساس آن افکاری که دارد رفتار می کند و اقداماتی را انجام می دهد. 

بین فکر و عمل چرخه ای وجود دارد .به اینصورت که برای انسانها یک سری ابهامها،مجهولات و علامت سوال پیش می آید، مشکل پیش می آید، انسان ها فکر می کنند راجع به آنها و این فکر نتایجی در بردارد که منجر به عمل و اقدام می شود وقتی که یک سری اعمال و اقداماتی را انجام می دهیم دوباره یک سری مشکلات ، مسائل و ابهاماتی به وجود می آورد که دوباره انسان (ما)باید فکری بکنیم و این چرخه همچنان ادامه دارد و بر این اساس چرخه های متعددی وجود دارد و در زندگی ما از مقدمه ، می گذرد و وارد تفکر سیستمی می شود یک تعریف کلی ارائه می دهد می خواهد بگوید که تفکر سیستمی به چه درد می خورد و به چه شکلی است. تفکر سیستمی می گوید که چهارچوب و روش و قانون و منطقی برای شناخت یک مسئله است که جنبه های تجزیه ای و تحلیلی و جنبه های ترکیبی آن مسئله را در بر می گیرد. خوب شما چیزی به یاد دارید از تجزیه و تحلیل و ترکیب وقتی که این واژه ها به گوش تان می خورد . یادتان می آید که وقتی ما زبان فارسی و یا زبان عربی می خواندیم یک بحثی در گرامر داشتیم بحث تجزیه، جمله را تجزیه می کردیم بعد یک بحث دیگر داشتیم ترکیب می کردیم دقیقا این بحث همین مفهوم را می خواهد برساند می گوید که یکبار شما وقتی سازمان را به عنوان یک سیستم می بینید گفتم که این بحث تفکر سیستمی یحث تمام علوم است در بحث شناختشون اینجا وقتی صحبت می کنیم همه اش باید فکر شما برود در سازمان ما وقتی می گوییم مسئله ،مسئله در اینحا برای ما یک کلمه عام است به نام سازمان و مشکلاتی که سازمان با آن مواجه است مسئله ریاضی نیست برای ما یک مسئله پزشکی نیست بنابراین می خواهد از یک طرف اجزاء سیستم سازمان را تحلیل بکند یعنی دانه به دانه اجزاء انسانها را به عنوان یک جزء، تجهیزات را ،تکنولوژی را به عنوان یک جزء سرمایه و پول به عنوان یک جزء مدیریت به عنوان یک جزء اینها هر کدام یک سازمان هستند از این دیدگاه و از یک دیدگاه دیگر واحد های مختلفی که در یک سیستم سازمان هستند جزء آن هستند واحد مالی واحد منابع انسانی،واحد فروش، واحد بازاریابی از یک طرف نگاه سیستمی می خواهد دانه به دانه این جزء ها را بشناسد بعد از این طرف می خواهد ترکیبی از اینها را یعنی سیستم سازمان را به عنوان یک کل مورد توجه قرار بدهد.

بنابراین با دو رویکرد کمک می کند تفکر سیستمی به ما که سازمان را بشناسیم و قتی می خواهیم بگوییم ما تفکر سیستمی داریم یعنی می خواهیم هم سازمان وهم اجزاء اش را ببینیم هم ترکیبش را .

سوال: ماموریت در سازمان جزء کل و یا جزء سازمان است؟نقش ماموریت چیست؟(ماموریت جزء نتایج یکی از کلیت سازمان است ماموریت جزء یکی از نتایج کلیت سازمان است)

ببینید ممکن است یک مدیری از یک دیدگاه فقط به کلیت مسئله نگاه بکند می آید می گوید که هدف من محقق بشود معلوم نیست که این کارکنانی که دارند کار می کنند راضی هستند ، نیستند اگر بیاید جزئی نگر باشد می گوید خوب من دارم اینجا الان کار می کنم آدمها را خوب باهاشون برخورد کنم تجهیزات خوبی داشته باشم ولی از آن طرف کلیت سازمان یعنی هدف کلی سازمان ممکن است محقق نشود وزمانی می تواند این دو تا با هم باشد که هم اجزاء را ببیند و هم ترکیب و کلیت سازمان را تا هم اهداف کلی سازمان محقق شود هم تک تک اجزاء به اهداف انفرادی

خود برسند در عین حال مورد توجه قرار بگیرند و مشکلاتشون حل بشود. یک مسئله هم دیگر در نگاه کلی این است که ما کلیب سازمان را در رابطه با سیستم های دیگه می بینیم اگر ما وارد جزئی نگری بشویم آن موقع محیط را نمی توانیم در نظر بگیریم (جلوتر بیشتر توضیح می دهم)

بنابراین این سوال مطرح می شود که آیا کلیت مسئله چیزی بیش از اجزاء مسئله دارد؟

به نظر شما این طور هست یا نه؟و آن چیست ؟ شما مثلا یک ساعت را در نظر بگیرید یک سری قطعات و اجزاء است اینها را می گذارید در یک پکیجی ، جمع می کنید خوب این یک سری مجموعه است ، یک سری مجموعه ای از اجزاء است ولی شما تا بین این یک کلیتی تعریف نکنید یک سری روابطی بین این قطعات و اجزاء ایجاد نکنید آیا اثر بخشی کلیتی به وجود می آید؟سیستمی وجود می آید؟ معنی کلیت یعنی همین یعنی اینکه شما علاوه بر اینکه یک سری قطعات و اجزاء را دارید که در کنار هم هستند باید بین اینها روابطی تعریف بشود که چیز جدیدی به وجود می آید که متفاوت است از جمع اجزاء از جمع جبری اجزاء . پس کلیت متفاوت است بنابراین شکل می خواهد دوباره رویکرد دوگانه را تفکر سیستمی بگیرد.یکی تفکر تحلیلی و یکی تفکر ترکیبی و که در تفکر ترکیبی شناخت روابط بین اجزاء و کل و محیط مورد نظر است یعنی شما باید روابط بین اجزاء درون سازمان را در نظر بگیرید هم کل آن سیستم را در نظر بگیرید و هم ارتباطش را با محیط و سایر سیستم ها اما در بحث تفکر تحلیلی جزء یک دو و سه و الی آخر دانه به دانه را شما بررسی و تحلیل قرار می دهید.

یک زمانی هست شما وقتی دارید اجزاء را تحلیل می کنید می آیید مثلا وارد سازمان می شوید می گویید که من می خواهم بحث نیروی انسانی را مورد شناخت قرار دهم. ببینم مشکلاتش چیه؟ مشکل روحی دارند؟ مشکل حقوقی دارند؟ مشکل خانوادگی دارند؟ اینجا اجزاء را داری بررسی می کنی خیلی کاری نداری به کلیت ، زمانی که بحث کلیت مطرح می شود.

میگی که این دانشگاه ،دانشکده، به عنوان یک سیستم ، با سایر دانشگاههای آزاد چه ارتباطی دارد و چطور ما می توانیم با انها رقابت کنیم. یک زمانی است این کل سیستم دانشگاه آزاد را داری با کل آموزش عالی تحلیل می کنی الان باید ببینی که در برابر کل اموزش عالی ، در برابر پیام نور، دانشگاههای سراسری، چه ارتباطی بین اینها وجود دارد چطور داره رقابت می کنه ،چه تهدید هایی وجود دارد. این از اون دیدگاه ترکیبی حاصل می شود بنابراین تفکر سیستمی می خواهد با استفاده از این رویکرد تحلیلی و ترکیبی یه ادعایی را مطرح بکند می گوید که ما در شناخت یعنی در شناخت سازمان همه چیز را با هم می خواهیم در نظر بگیریم هم به اهداف توجه کنیم هم به تغییرات توجه کنیم هم به محیط توجه بکنیم هم به روابط اجزاء ،خود اجزاء به منابع و غیره حالا ما باید ببینیم که این شدنی است یا خیر؟ ببینید این تفکر سیستمی در علوم مختلف ریشه دارد و سابقه تاریخی طولانی دارد ولی خوب اینطور که به صورت مستند شده باشد که به عنوان یک بحث علمی مطرح شده باشد ، خوب خیلی بحث قدیمی نیست ولی به یک نوعی می شود این بحث سیستم را در علوم مختلف ریشه اش را پیدا کرد همینجا است که مشخص می شود که این تفکر سیستمی در علوم مختلف وجود دارد مثلا وقتی مولوی در عرفان از وحدت و کثرت همزمان صحبت می کند منظورش همان تحلیل و ترکیب است خوب در عرفان و در بحث فلسفه یعنی چی وحدت و کثرت با هم باشد؟

وقتی ما می آییم در بحث جامعه می گوییم که در جامعه باید ما کثرت را بپذیریم یعنی تنوع سلایق و عقاید ونظرات به لحاظ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی یعنی ما نمی توانیم بگوییم که مثلا آن زمانی که مثلا فاشیست ها و نازی ها در آلمان عقاید داشتند باید پاک سازی قوی بشود و فقط قوم وجود داشته باشد در یک کشور باید بپذیریم که انواع و اقسام سلایق نظرات وجود د اشته باشد این می شود کثرت ولی باید یک راهکاری پیدا کنیم که این کثرت به یک وحدتی برسد در ملت در منطق و فلسفه یادمان باشد تحلیل نمایشی داشته ایم و استقراری دقیقاً همین بحث می خواست مطرح کند در زیست شناسی بر تالنفی بحث نظریه عمومی سیستم ها را در اقتصاد نظریه تجربی و عمومی که طبقه بندی بولدینگ است این طبقه بندی بولدینگ را ما الان می گوییم در فیزک نظریه عدم واقعیت و نظریه آشفتگی و مهندسی کنترل نظریه سایبرنتیک مدیریت و سازمان پیشرفت یا ………. می گویند.

در کتاب یادگیری سازمانی پنج اصل است در کتاب اصل پنجم آن اصل پنجم را می گوید تفکر سیستمی است حالا اینها بحث های نظریه است خیلی هم که همین قدر آشنا باشیم کافی است

این که باز دوباره مطرح می کند که همین تفکر سیستمی یعنی تحلیل و ترکیب با هم و دیدن کلیت در کنار اجزاء می تواند به روشهای مختلف باشد به لحاظ ریشه اصطلا ح شناسی می گوید که سیستم ریشه در زبان یونانی دارد و مثل خیلی از واژه های لاتین دیگر و به معنای این که علت قرار گرفتن اجزا در کنار هم چون در سیستم یک سری اجزا در کنار هم قرار می گیرند و یک کلیتی را تشکیل می دهد برای همین اسمش را گذاشته اند سیستم تعاریف مختلفی ارائه شده است که حالا ما خیلی وارد جزئیات این تعاریف نمی شویم بعداً در اسلایدها نگاه خواهید کرد مثلا بر تألیفی می گوید سیستم مجودیتی است که حیات آن از طریق روابط متقابل میان اجزاء امکان پذیر است یا یک تعریف دیگر از چکلاند سیستم مجموعه ای از عوامل مرتبط با یکدیگر است که بیشتر حاکی از ویژگیهای کل است تا ویژگیهای اجزاء تشکیل معمولا در تمام این تعاریف یک چیز مشترک است و آن روابط بین اجزاء است که یک کلیتی را تشکیل می دهد حالا با واژه های مختلف را حل ایکاف می گوید که سیستم یک کل است

تشکیل از دو جزء یا بیشتر اما پنج شرط است:

اولینش این است که پس بنابراین ما به این تعریف نگاه نماییم زمانی می توانیم به یک سازمان بگوییم که این ویژگیها را داشته باشند این شروط را داشته باشند.

کل مورد نظر یک یا بیش از یک ویژگی و یا کارکرد و معین را دارا باشد وقتی پیترسنگه می گوید اصل پنجم یعنی تفکر سیستمی می گوید که سازمان ها تجهیزات دارند یادگیری دارند نیروی انسانی دارند که اطلاعات در آنها است اما اگر بین این ها تفکر سیستمی حاکم نشود کل ببینند کل معمولا آن چیزی می شود که آن هدف کی آن آرمان آن ماموریتی که سازمان بدنبالش است و همه آن را درک نکرده باشند در روابط بین این اجزاء موردی تعریف نشود که به آن کل فکر کنند که آن سیستم نیست این سازمان موفق نمی شود پس بنابراین کل باید یک چیزی بیش از اجزاء باشد و هر جزء بتواند رفتار و ویژگی های کل را تحت تاثیر قرار دهد این به این معنی است که وجود همه اجزاء ضروری است در یک سیستم سازمانی شما باید به همه اجزاء توجه بکنید ما نمی توانیم بگوییم که تجهیزات خوب بیاوریم سازمان موفق می شود باید نیروی انسانی هم مورد توجه قرار بگیرید ، پول هم مورد توجه قرار بگیرد مشتری ها را هم مورد توجه قرار بدهیم همه این ها در کنار هم هستند که موفقیت را تضمین می کند در جامعه هم به همین شکل است باز همان بحث وحدت و کثرت مطرح می شود نمی توانیم بگوییم که ما می خواهیم به عنوان یک جامعه موفق باشیم در عین حال بیاییم اقوام و سلایق و نظرات و گروهها را نادیده بگیریم به عنوان اجزاء جامعه ولی بعضی از مواقع بعضی از اجزاء مهمتر هستند یعنی آن نباشند سیستم متوقف می شوند مانند نیروی انسانی ….

آیا یک سیستم قابل تقسیم به سیستم های دیگری با همان ویژگی های سیستم اولیه است یعنی اگر ما سیستم ها را تقسیم کنیم به سیستم های کوچک تر

آیا همان خاصیت را دارند شما در نظر بگیرید اگر دانشگاه آزاد قزوین به عنوان یک سیستم کوچکتری از کل دانشگاه آزاد است تمام ویژگی های آنرا دارد پس بنابراین باید توجه بکنیم که این حالت یک حالت نسبی است که هرچه قدر سیستم کوچک باشد باید ویژگی های سیستم را داشته حالت کلیت حالت روابط بین اجزاء و فقط تفاوت بین ان در اینجاست که مصداق اینها فرق می کند محیط دانشگاه آزاد قزوین مطمئنا کوچکتر از دانشگاه آزاد است مثلا اگر شما بحث محیط را راجع به دانشگاه ازاد قزوین نگاه بکنید محیط دانشگاه آزاد قزوین با دانشگاه ازاد تاکستان به عنوان یک رقیب با ید مورد توجه قرار داد اما وقتی بحث دانشگاه آزاد پیش می آید کاری به واحد تاکستان ندارد چرا که جزء درون خودش است باید با دانشگاه پیام نور مقایسه گردد به عنوان یک سیستمی که در محیطش قرار دارد و خوب پیتر منگه یک تعریفی از سیستم ارائه می کند می گوید سیستم هر چیزی است که کلیت و شکل خود را در مقابل رو به گسترش اجزاء خود به دست می آورد و یک سیستم بر اساس این واقعیت تعریف می شود که عناصر آن هدف مورد نظر در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته اند.

تعریف پیتر سنگه از سیستم :

  • سیستم هرچیزی است که کلیت و شکل خود را در تعامل روبه گسترش اجزای خود به دست می آورد. یک سیستم بر اساس این واقعیت تعریف می شود که عناصر آن هدف مشترکی دارند و به روش مشترکی عمل می کنند چرا که جهت نیل به هدف مورد نظر درارتباط با یکدیگر قرار گرفته اند.

آیا هدف یا اهداف هر جزء یا اجزای یک سیستم مشترک است؟

ماهیت رابطه بین عناصر یک سیستم چیست؟

در این جا این نکته را می خواهد مطرح کند که مطمئنا اهداف اجزاء با اهداف سازمان یکی نیست سازمان بایستی این اهداف متعارض را طوری همراستا با اهداف کلی سیستم قرار بدهد همان طور که گفتیم تک تک اجزا هرکدام یک سیستم هستند.

ویژگیهای سیستم

1-اهداف سیستم:

  • هیچ سیستمی بدون هدف نیست.
  • سیستم بدون هدف یک توده از عناصر است.
  • سیستم می تواند چند هدف داشته باشد.
  • هدف می تواند دارای سلسله مراتب باشند. یعنی اهداف می توانند اولویت بندی شوند
  • هر زیرسیستم می تواند تحقق جزئی از هدف را دنبال کند.
  • اهداف آشکار و پنهان و خواسته یا ناخواسته سیستم. برای مثال یک بانک اعلام می کند که هدف بانک رضایت شماست این هدف آشکار بانک است ولی هدف پنهان بانک سود است.

2-اجزاء سیستم

•در یک سیستم جزء بدون کل سیستم دیگری است و معنی ندارد.

•در یک سیستم کل بدون جزء نیز سیستم دیگری است و معنی ندارد.

•تنوع اجزاء

•در سیستم سلسله مراتبی از اجزاء وجود دارد.

•کل بیش از اجزا؟

3-روابط سیستم

بین اجزا روابط وجود دارد و این روابط خیلی متنوع است نوع رابطه رئیس و مرئوس ،مشتری و کارمند، مشتری وسازمان و.. این اجزاءباهم رابطه همکاری دارند در واقع در شناخت سازمان با تفکر سیستمی باید به کل این روابط توجه کرد.

3-محیط سیستم

•هرآنچه بر سیستم احاطه داشته باشد و خارج از آن باشد.

  • محیط و سیستم رابطه و تعامل دارند.
  • اثرات محیط غیرقابل کنترل است.
  • تعریف و تعیین محیط یک سیستم دشوار است.
  • محیط نیز خود یک سیستم است

ما اگر جهان را به عنوان یک سیستم کلان ببینیم اجزاءاش جوامع هستند در این جوامع دوباره سیستمها سازمانها هستند و حالت محیط نسبی است.

4- منابع سیستم

سیستم یک سری منابع دارد که منابع سرمایه نیروی انسانی تجهیزات و قطعات و مواد خام را می گویند که سیستم بر سر این منابع باهم رقابت می کند

5- حالات سیستم

سیستم ها در واکنش به محیط حالات مختلفی می گیرند اگر واکنش مناسب باشد به تعادل می رسند و به حیات خود ادامه می دهند در غیر اینصورت امکان دارد دچار انحلال و مرگ شوند بعضی از سازمانها ممکن است از بین بروند ولی دوباره اهداف جدیدی تعریف می کنند و ادامه حیات می دهند این حالات مختلف تحت تاثیر محیط است.

6- سلسله مراتب سیستم

سیستم ها سلسله مراتب دارند که در این هرم( شکل زیر) سلسله مراتب طبیعت را نشان میدهد هر سیستم از زیر

سیستم هایی تشکیل شده است تفاوت سیستم و زیر سیستم نسبی است برای مثال یک دانشگاه در برابر دانشکده خودش ،سیستم اصلی است و دانشکده فرعی است و خود دانشگاه در برابرآموزش عالی زیر سیستم محسوب می شود.

7- پیچیدگی سیستم

سیستم ها پیچیده هستند مخصوصا سازمان که موضوع بحث ما است.

طبقه بندی سیستم ها

  • با توجه به تنوع دیدگاهها طبقه بندی های مختلفی از سیستم ارائه شده است.

– سیستم های باز و بسته : با توجه به محیط

موضوع کار ما سیستم باز است وقتی بحث محیط مطرح می شود یعنی سیستم باید باز باشد سیستم بسته مانند ساعت . اکثر سیستم ها ، سیستم های باز هستند.

– سیستم های زنده و غیر زنده : با توجه به حالت سیستم

– سیستم های ساده و پیچیده: با توجه به مسئله پیچیدگی

– سیستم های انطباق پذیر و انطباق ناپذیر: با توجه به توانایی تغییر حالت

– سیستم های گسسته و پیوسته: با توجه به کیفیت تغییرحالات

– سیستم های قطعی و احتمالی: با توجه به میزان پیش بینی رفتار

– سیستم های مانا و پویا: با توجه به تغییرحالت در طول زمان

– سیستم های انتزاعی یا مفهومی و متجسم یا عینی: با توجه به ماهیت اجزاء

طبقه بندی بولدینگ:

در طبقه بندی معروف سیستم های بولدینگ که هر چقدر این سیستم به سمت سیستم های ایستاتیک یا ایستا حرکت می کند قابلیت پیش بینی بالا و ساده تر و موضوع نیز علوم طبیعی است و هر چقدر سیستم ها به سمت سیستم های نمادین حرکت می کنند پیچیده تر،غیر قابل پیش بینی و موضوع آن هم علوم انسانی هستند. هر چقدر سیستم ها پیچیده تر می شوند تحت تاثیر ارزشها و ایدئولوژیها وفلسفه قرار می گیرند برای مثال علم فیزیک در همه جای دنیا یکی است ولی علم جامعه شناسی یا مدیریت در هر جامعه ای فرق می کند.

  • ساختارهای ایستا: اتم ها-مولکولها- کریستال ها ….
  • ساعت گونه ها: ساعت ها- منظومه شمسی …
  • مکانیسم های کنترل: ترموستات …
  • سیستم های باز: شعله- سلول ها
  • ارگانیسم های رده پایین: ارگانیسم های گیاه گونه
  • حیوانات: سیستم عصبی …
  • انسان: خودآگاهی …
  • سیستم های اجتماعی فرهنگی: اجتماع- سازمان …
  • سیستم های نمادین: زبان- منطق- ریاضیات ….

از مکانیسم های کنترل تقریبا ارتباط با محیط شروع می شود و در سطح سیستم های باز مانند سلولها حیات شروع می شود در سطح گیاهان حیات وجود دارد و ارتباط با محیط وجود دارد و به محیط واکنش نشان میدهند ،در سطح حیوانات کاملا ارتباط با محیط وجود دارد و حیات واقعی است و محیط را درک می کنند وسیستم عصبی دارنداما بدون آگاهی .در سطح انسان خود آگاهی و شعور وجود دارد. تفاوت سیستم های اجتماعی در سطح هشتم با سطح انسان در این است که در سطح هفتم خود انسان مورد مطالعه قرار می گیرد امه در سطح هشتم نقش انسان در سیستم ها مورد مطالعه قرار میگیرد.رشته مدیریت در سطح هشتم این طبقه بندی قرار میگیرد سطح نهم هم که سطح ناشناخته هاست زبان، ریاضی و..

در حقیقت طبقه بندی بولدینگ خواسته است که علوم را به هم نزدیک کند ارتباط علوم و سلسله مراتب علوم را تعیین کند بگوید که هر کدام از ینها موضوع مطالعاتشان چیست؟و چه قدر پیچیده هستند و هر کدام از این سلسله مراتب روش مطالع خاص خودرا دارند.

در این جلسه در مورد نقش تحلیل گر سیستم( (Role of the Systems Analyst )در سازمان و اینکه موضوع تجزیه و تحلیل سیستم در سازمان چیست و مراحل آن صحبت می کنیم.

بحث را با اطلاعات شروع می کنیم. اطلاعات موضوع بحث ما می باشد چرا که اطلاعات یکی از منابع سازمانی محسوب می شود که همانند دیگر منابع باید مدیریت شود سیستم و سازمان به عنوان سیستم ،یکی از منابعش اطلاعات است.

منابع مختلفی دارد که باید این اطلاعات پردازش شوند؟چرا؟……چون که پردازش اطلاعات هزینه در بر دارد و همین طور ما می خواهیم از پردازش اطلاعات یک سری مزایا و منافع را بدست آوریم. در نتیجه باید اطلاعات را مدیریت کنیم تا از مزایای بالقوه آن استفاده کنیم. وقتی بحث اطلاعات پیش می آید ما یکسری سیستمهایی را لازم داریم تا این اطلاعات را مدیریت کنیم. که به آن می گویند سیستمهای اطلاعاتی (Information systems) .طبقه بندی های مختلفی از این سیستمهای اطلاعاتی صورت گرفته است که یک طبقه بندی هشت گانه را در این اسلاید آورده است ، ما باید بدانیم که تجزیه و تحلیل و شناسایی و بررسی و بهبود این سیستمها کار تجزیه و تحلیل سیستمها می باشد.

بنابراین ما باید بطورکلی با این سیستم ها آشنا باشیم.

یکی از این سیستمها،Transaction processing systems (TPS)­یعنی سیستمهای پردازش مبادلات می باشد که به آن سیستمهای پردازش تراکنشی نیز می گویند. مثال: (ATM) بانک ها یک سیستم پردازش مبادلات است یک (TPS) می باشد.

2- سیستمهای اتوماسیون اداری Office automation systems (OAS): که از طریق این سیستمها مبادلات، مکاتبات، امور داخلی و اداری سازمان بصورت الکترونیکی انجام می شود.

که یک جزئی از آن مثلا سیستم دبیرخانه می باشد که البته نه به شکل سنتی بلکه به شکل الکترونیکی می باشد. وقتی افراد می خواهند با هم نامه نگاری کنند با هم گزارش مبادله کنند از این سیستم های دبیرخانه استفاده می کنند.

3- سیستم های کاردانشیKnowledge work systems (KWS):

از این سیستم ها استفاده می شود تا افراد در سازمان اطلاعات و دانش ها را با هم مبادله کنند و درهمین سیستمهای داخل سازمان ها افراد ممکن است در اینترا نت می توانند اطلاعات را با هم به اشتراک بگذارند تا بتوانند با هم گفتگو بکنند افراد اطلاعاتی را که از بیرون بدست می آورند مقالاتی را که می خوانند، دانش ایده هایی را که دارند با هم در اینترانت یک سازمان با هم به اشتراک می گذارند که به آن سیستمهای کاردانشی گویند.

4- سیستمهای اطلاعات مدیریتManagement information systems (MIS) :

کارهای روزمره مدیران را برای آنها انجام می دهند. گزارشهای مدیریتی را برای آنها فراهم می کنند به فرض مثال یک شعبه بانک مدیر شعبه نیازمند این است که گزارشات روزانه داشته باشد از تمام اتفاقاتی که در شعبه رخ می دهد از بحث حواله جات، حساب جاری، حواله جات، همینطور گزارش هفتگی نیاز دارد یعنی وقتی صبح مدیر شعبه می آید گزارشات موبوط به فعالیت های انجام گرفته در روز قبل را دارد.

رئیس شعبه معمولا بر این اساس یک سری سندات کلی را صادر می کند .

5- سیستمهای پشتیبانی تصمیم Decision support systems (DSS) :

برای کمک به تصمیم گیری مدیران می باشد اما سیستم اطلاعات فروش ممکن است به شما بگوید که روند فروش شرکت در چند سال گذشته چطور بوده است ، رشد قیمتها به چه ترتیب بوده است ، شرکتهای دیگر روند قیمتشان چطور بوده ، روند قیمتها در جهان چطور بوده است . الان بازار به لحاظ تقاضای چه وضعیتی دارد. عرضه محصولات در شرکتهای رقیب به چه صورتی است.

این اطلاعات به مدیران کمک می کندکه تصمیم بگیرند که قیمتها را چگونه تعیین بکنند، چقدر محصول تولید بکنند، که به این سیستم پشتیبانی از تصمیم می گویند.

6- سیستمهای خبره (Expert systems (ES یا هوش مصنوعی Artificial Intelligence (AI)

اینها هم سیستمهایی هستند که باز هم از تصمیمها پشتیبانی می کنند اما اینها اینقدر پیچیده هستند و از کامپیوتر در سطح بالایی استفاده می کنند که به آنها هوش مصنوعی می گویند که تقریبا در خیلی جاها می توانند بجای انسان البته وقتی که اطلاعات درستی به آنها داده شود تصمیم بگیرند مثل سیستم اعتبار سنجی که بعضی از بانکها دارند. سیستم اعتبار سنجی یکسری اطلاعاتی را که از مشتری می گیرد مثلا اینکه گردش حسابش در سه ماه اخیر در 6 ماه اخیر چقدر بوده است ، چک برگشتی داشته است یا نداشته سرمایه در گردش شرکتش چقدر است نیروی انسانی شرکتش چقدر است .

این سیستم نرم افزار اطلاعات مختلف را از مشتری می گیرد و بعد می گوید که ما حالا چقدر به آن می توانیم وام بدهیم.

7- سیستمهای کارگروهی Group decision support systems and Computer-Supported Collaborative Work Systems(GDSS):

ویدئوکنفرانس مثال بارز در این زمینه می باشد یا در همان اینترانت سازمان افراد می توانند وارد بشوند و سیستمهای گفتگو یا اطاق های گفتگو قرار می دهند و اتاق چت قرار می دهند که این افراد می توانند با هم صحبت کنند و تبادل ایده بکنند که به این سیستم ها ،سیستم های کار گروهی می گویند.

8- سیستم های پشتیبانی از مدیران اجراییExecutive support systems (EES):

مثلا سیستم های کنترل پروژه، یک شرکت نفتی که دارای پروژه های مختلف در نقاط مختلف دنیاست و این بایست یک سیستم شبکه قوی از کنترل پروژه داشته باشد تا پروژه های مختلفی که دارند اداره می شوند مدیران بیمه ارشد در دفتر مرکزی بتوانند این پروژه ها راگزارش گیری و پردازش کنند،کنترل کنند و ببیند روند چطور دارد پیش می رود مطمئنا این طور نیست که اینها بیایند گزارش کاغذی بگیرند از اینها گزارش مکتوب تهیه کنند و پست کنند ، مطمئنا این طور نیست که اینها بیایند گزارش کاغذی بگیرند از اینها، در این شرکتها اصلا همچین چیزی وجود ندارد.

و در حال حاضر این سیستمها یک پارچه هستند و بین اینها خط قرمز کشیده نشده است.

اما هر کدام از این سیستمها در بخشی از کارهای سازمان هستند و از تکنولوژیهای خاصی استفاده می کنند اگر ما سازمان را به سطوح بالا ، میانی و عملیاتی تقسیم بندی بکنیم هر کدام از این سیستمها در یک بخش کاربرد دارند و جدید ترین تکنولوژی هایی هم که اینها استفاده می کنند فرق می کند.

TPS ها( transaction processing systems ) آن چیزی که عملیات سازمان را پشتیبانی می کند، مثلا خدمات بانکی انجام میدهد، شما می خواهید از شرکتی خرید انجام بدهید در واقع به مفهوم یک نوع مبادله تجاری است

، تخفیف قیمت، فروش محصول، بنابریان در سطح عملیاتی سازمان می باشد و تکنولوژیهایی را که استفاده می کند

شاید »ATM» 10 سال پیش یک تکنولوژی پیشرفته بوده ولی الان اصلا خیلی قابلیت زیادی ندارد بانکها خدماتشان را اینترنتی ارائه می دهند با موبایل ارائه می کنند خیلی ساده تعریف کامل همین است.

انجام مبادلات تجاری یعنی خرید و فروش ، ارائه خدمت از طریق اینترنت این تعرف ساده آن است اما سیستمهای اتوماسیون اداری، کاردانش، سیستمهای اطلاعات مدیریت، سیستمهای خبره ، سیستمهای پشتیبانی در میانی سازمان اند یعنی بیشتر به مدیران مربوط می شود و قسمت پشتیبانی.

سازمان ما دو قسمت اصلی دارند یکی پشتیبانی و دیگری عملیاتی که خدمات را به مشتریان ارائه می کند قسمت عملیاتی که کارjps می باشد و قسمت پشتیبان مثل امور مالی، امور اداری ، طراحی محصول، بازار یابی ، تداکات اینها از یک سیستمهای دیگر استفاده می کنند که معمولا یکی از تکنولوژیهایی که ای کار را انجام می دهد و سازمانها آن را خریداری و پیاده می کنند Erp است که خاص سازمانهای بزرگ است چون خیلی قیمت آن گران می باشد که به آن بر نامه ریزی منابع سازمان می گویند که البته در کشور ما هیچ سازمان و شرکتی به آن معنای واقعی Erp ندارد چون کشور ما تحریم است شرکت های بزرگ تولید کننده سیستم Erp این سیستم به ایران نمی فروشنده شرکت هایی مثل، اوراکل، سیسکو عرضه کننده های سیستم های Erp در دنیا هستند که به علت تحریم ایران اینها را به ایران نمی فروشند البته ایران هم یکسری از شرکتها مثل ایران خودرو و یک بخشی از این سیستمها را پیاده می کنند مانند شرکت ایران خودرو….اما بحث Group decision support systems (DSS) سیستم های کار گروهی، بیشتر از شبکه های wireless امکان پذیرند و سطح بالای سازمان ، یعنی سطح مدیران ارشد و توجه به قابلیت شبکه های سیستم و موبایل تکنولوژیهای روزی که برای که برای اینها استفاده می شود اینها می باشند.

چرا تکنولوژیهای روزی که استفاده می شود همه مبتنی بر اینترنت می باشد دلیلش این است که اینترنت و وب مزایایی داردوقتی که صحبت می شود بحث شبکه است بزرگترین شبکه ای که ما داریم اینترنت است و قابل استفاده ترین شبکه یعنی حتی اینترانتها و ایسترانتها از اینترنت استفاده می کنند تا قابلیت استفاده ایشان در دامنه وسیع تری فراهم شود یعنی یک شرکتی که می خواهد یک شبکه جهانی داشته باشد نمی تواند دوباره یک نوع اینترنت طراحی کند.

بنابراین این اینترنت آماده است وما می گوئیم وب در واقع مصداقش همان اینترنت است . اینترنت یکی از مزایایش این است که شما می توانید محصولاتتان ، نیروی انسانی، خدمات، صنعت خود را خیلی راحتتربه اطلاع همه برسانی ، 24 ساعته در دسترس است هیچ تعطیلی در کارش وجود ندارد.

(Standard interface design)است یک رابط استاندارد دارد یعنی برای مثال وقتی شما می خواهید به بانکی مراجعه کنید و خدمتی را بگیرید آقایx یک نوع برخورد با شما دارد و آقای y یک نوع برخورد دیگر اما در اینترنت چنین چیزی وجود ندارد و برای آن فرقی نمی کند شما چه کسی هستید و از کجا می آئید.

یعنی اینترنت برای همه یکسان است و تعریف مشخصی ارائه شده است و خدمات ارائه می شود.

برای همین است که خیلی زمانها می گویند که وقتی بحث دولت پیش می آید و بحث خدمت رسانی پیش می آید برای خدمت بهتر رضایت مشتری پیش می آید الانه می گویند که بدون IT امکان پذیر نیست IT خیلی کمک می کند به بحث رضایت مشتریان و اینکه بخواهند سازمانها جهانی بشوند اینترنت جزء جدایی ناپذیر است پس موضوع کلی تجزیه و تحلیل سیستم این است اولا بحث اطلاعات است بعد هم تجزیه و تحلیل سیستمهای اطلاعاتی و الان برای بهبود سیستم حتما باید از IT استفاده کرد .بر این اساس تعریف تجزیه و تحلیل سیستم چیست؟ موضوع آن چیست؟ Systems analysis and design is a systematic approach to: یعنی تجزیه و تحلیل سیستم یک رویکرد سیستماتیک است برای شناسایی مسائل ، مشکلات و اهداف، تجزیه و تحلیل جریان های اطلاعات در سازمان و طراحی سیستمهای اطلاعاتی کامپیوتری برای حل مسائل. پس سه کار اصلی انجام می دهد Identifying problems, opportunities, and objectives و Analyzing the information flows in organizations.

و Designing computerized information systems to solve a problem در حقیقت همان سیستمهای هشت گانه ای که بر شمردیم می آید اینها را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند تا ببیند اینها چه ضعفهایی دارند چه مشکلاتی دارند چه فرصتهای جدیدای است و هدف این سیستمها چیست؟

مثلا شما وقتی می خواهید یک سیستم پشتیبانی تصمیم طراحی بکنید، یک سیستم حسابداری فروش طراحی بکنید، باید ببینید که سیستمهای قبلی چه مشکلاتی دارند چه فرصتهای جدیدی در محیط برای شما فراهم شده و هدف شما از این طراحی جدید چیست؟

بعد جریانهای اطلاعاتی که در این سیستم هست را شناسایی کنی تا یک سیستم جدید طراحی شود که حتما کامپیوتری باشد تا آن مسائل و مشکلاتی که هستند حل شود و آن فرصت هایی که هست از آن استفاده بکنیم.

بنابریان از ما وقتی می پرسن کار تجزیه و تحلیل سیستم چیست ؟این است که می خواهند مشکلات سیستمهای سازمانی را شناسایی کند و در حین حال فرصت هایی را هم که هست استفاده بکند.

و در عین حال سیستمهای کامپیوتری جدیدی را طراحی کند برای سیستمهای قبلی چون قبلی ها ممکن است که کامپیوتری هم باشند اما خیلی تکنولوژیهای جدیدی آمده باشد که ما باید آن را کنار بگذاریم و یک سیستم جدیدی را طراحی کنیم مثلا راجع به ATM که دلیلی ندارد که بانکها بروند ATM آن را توسعه دهند و هر روز شعبه ایجاد بکنند و روی آن ATM بگذارند و روی آن کار کنند چون یک تکنولوژی منسوخ شده می باشد.

کار سیستم آنالیز چیست؟ اینها سه منبع دارد یعنی سیستمهای آنالیز یعنی سه گروه افراد می توانند کار سیستم را انجام دهند و طراحی سیستم را انجام می دهند و سازمانها از آنها استفاده کنند. مشاورین بیرونی هستند یعنی شرکتهای مشاوره ای که در ایران هم هستند و کار تحلیل سیستم انجام می دهند. کارهای مشاوره ای مدیریت انجام می دهند، Outside consultants to businessesهست Supporting experts within a business وخود متخصصین داخل سازمان یک واحد برنامه ریزی و یا واحد تشکیلات روشها دارند و تحت هر عنوانی که باشد اینها کارشان همین ها است حالا یا واحد برنامه ریزی است یا واحد فناوری اطلاعات است یا واحد مدیریت فناوری اطلاعات است که اینها در حقیقت آدمهایی هستند که قرار است کارشان همین باشد یا اینکه As change agents هستند که البته در ایران همچنین شرکتهایی درایران نداریم ولی در کشورهای دیگر یک شرکتهایی تاسیس شده اند که کارشان حل مسائل و مشکلات سازمان می باشد اگر سازمانی با بحران و مشکلی در سیستمهایش مواجه می شود به سراغ اینها می رود و اینها این مشکلا را حل می کنند و در واقع کارشان همین است. در منابع مختلف مهارتهای مختلفی برای تحلیل گر سیستم آمده است

اما دو مهارت اصلی در این کتاب گفته شده است که این دو مهارت حیاتی است به خصوص کسانی که مدیریت می خوانند و تحلیلگر سیستم به طور خاص باید این دو مهارت را کسب نماید.

1- بحث مهارتهای ارتباطی communication skills

2- Ethical ارتباطی بودن

تحلیلگرها برای حل مسئله نیازمندمهارت ارتباطی واخلاقی هستند حالا چرا مهارت ارتباطی مهم است ؟ در سلسله مراتب سیستم های بولدینگ سازمان در طبقه هشتم یعنی سیستم های اجتماعی قرار دارددر این طبقه نقش و رفتار انسان مورد مطالعه قرار میگیرد یعنی شما با انسان سرو کار داریدو در هر سازمانی هم با یک انسان دیگر. در تحلیلگر سیستم کاربران ،مدیران ومشتریان سیستم مورد توجه قرار می گیرد چرا که اطلاعات در بین و ذهن انسانها جریان دارد جریان اطلاعاتی که ما می خواهیم تحلیلش کنیم و بعد برایش یک سیستم طراحی کنیم از درون انسانها باید استخراج گردد مهارت ارتباطی یعنی همین اولا اینکه تحلیلگر سیستم باید نگرشش این باشد که با انسان مواجه است و انسان در هر سازمان یک نقش را ایفا می نمایدو اعمالی که انجام میدهددلایل مختلفی دارد وقتی شما دارید اطلاعات جمع آوری می کنید که او نیات درونیش را از طریق خود گشودگی به شما بگوید پس مدیران باید این نگرش را داشته باشند که ما در سطح هشتم قرار داریم ، انسان را نمی توان با مشاهده شناخت . در تجزیه و تحلیل سیستم ،تحلیلگر برای جمع آوری اطلاعات باید بتوانداعتماد طرف مقابلش را جلب نماید

هفت مرحله برای ایجاد سیستمهای چرخه زندگی (عمر)

در تجزیه تحلیل سیستم صاحب نظران و منابع مختلف مراحل وچرخه عمری را برای آن تهیه نموده اند در این کتاب چرخه عمر توسعه سیستم برای حل مسائل سازمان یک رویکر سیستماتیک است که هفت مرحله دارد و هرکدام از این مراحل هم یکسری فعالیتهای مخصوص به خودشان را دارند که ما عناوین کلی و کارهای کلی که در هر مرحله انجام می شود را می گوئیم و در طول این ترم تحصیلی نیز بحث ما همین عناوین می باشداین چرخه به صورت مداوم ادامه دارد

1- شناسایی مسائل ،فرصت ها و اهداف Identifying: Problems. Opportunities.

در واقع بايد يك سري فرصت‌ها، مسائل و مشكلات و اهداف را شناسايي كرد و افراد درگير در اين جا تحليل‌گران سيستم، مديران كاربر، و مديران سيستم می باشند

2- تعیین نیاز های اطلاعاتی Determining information requirements

بعد از شناسایی مسائل و مشکلات اطلاعات را جمع آوری می نمائیم. اطلاعاتی می خواهیم راجع به چه کسانی ، چه کسی ، کجا ،که چگونه و چرا هر کدام از این فعالیتها را انجام میدهند .ابزارهای انجام این مرحله، مصاحبه ،جمع آوری مستندات،تکمیل پرسشنامه ومشاهده می باشد که با استفاده ازاین ابزارها و مهارت ارتباطی از طریق کاربران و مدیران سیستم و.. جمع آوری اطلاعات می گردد در این مرحله تحلیلگر سیستم ،مدیران افراد ،کارکنان عملیاتی سیستم و مدیران سیستم درگیر می باشند.

3- تحلیل نیاز های سیستم Analyzing system needs

در این مرحله از یکسری از ابزارهای تحلیل سیستم استفاده می شود همینطور از ابزارهای کامپیوتری استفاده می شود مانند تحلیل data flow diagrams وقتی یک سیستمی را تحلیل می کنیم باید برایش نمودار جریان داده که به آن dfd هم می گویند طراحی می کنیم. dfdجریان اطلاعاتی که در یک سیستم صورت می گیردرا با استفاده از علائم نشان میدهدبعداز ترسیم dfdبایستی توصیف گردد و روابط آنها دقیقا توضیح داده شود که چطور با هم ارتباط دارند Document procedural logic for data flow diagram processes.

Make semistructured decisions ایجاد تصمیمات شبه یا نیمه ساختار یافته این اطلاعات در کنار هم قرار می گیرندومکمل یکدیگرندومنجر به آماده شدن یک سیستم پیشنهادی می گردند. یعنی یک سیستمی که مستندات اولیه آن در این مرحله تهیه می گردد و به عنوان یک راه حل پیشنهادی به مدیران تحویل می گردد.در این مرحله تحلیل گر،مدیران کاربران،ومدیران سیستم درگیرند.

4- اجرا و تکمیل وارزیابی سیستم پیشنهادی Designing the recommended system

در این مرحله براساس مستندات تهیه شده چگونگی خروجی ها و ورودی های سیستم، کنترل و نگهداری اطلاعات وارد شده و خصوصیات برنامه بایستی تعریف شود همینطوردرختها و جداول تصمیم هم در این مرحله تولید می گردد. تحلیل گر سیستم،طراح سیستم ،مدیریت کاربران،کارکنان عملیاتی ومدیر سیستم افراد درگیر این مرحله می باشند.

5- تهیه مستندات و نرم افزار لازم Developing and documenting software

دراین مرحله بحث تهیه نرم افزار می باشد که بیشتر کار مهندسان کامپیوتر می باشد که با استفاده از مستنداتی که در اختیار آنها قرار می گیرد کار طراحی کامپیوتری را انجام میدهند.افراد درگیر ،تحلیل گر سیستم،طراح سیستم،برنامه نویس،و مدیران سیستم می باشند.

6- آزمایش ونگهداری سیستم Testing and maintaining the system

معمولا سیستمهایی که طراحی میشوندبایددریک محیط کوچکترتست شوندتا رفع عیب شوندمرحله آزمایش مرحله اصلی در این هفت مرحله است. افراد درگیر در این مرحله تحلیل گر سیستم ،طراح سیستم ،برنامه نویسان و مدیران سیستم می باشند.

7- استقرار و ارزیابی سیستم Implementing and evaluating the system

این مرحله کار کسانی می باشد که مدیریت خوانده اندباید در این مرحله تشویقها و تنبیهاتی گذاشته شود برای اینکه سیستم جدیدرا بپذیرند باید کاربران آموزش ببینند،تجهیزات مورد نیاز خریداری ونصب شود در این مرحله همه افراد که درطراحی سیستم درگیر بوده اند وجود دارند.

امروزه یک سری روشها و رویکردها به وجود آمده است که ما درتجزیه وتحلیل سیستم باید آنها را بیاموزیم و از آنها استفاده نمائیم .یکی از این رویکردها وروشها بنام (Rapid Application development (RAD طراحی سیستم های کاربردی (نرم افزاری) با سرعت بالا، می باشد این سیستم ها دونوع هستند سیستم ویانرم افزارهای کامپیوتری مانند برنامه office ویا سیستم عامل windows و سیستم هایی که برای سازمان طراحی می شوند مانند( Enterprise Resource Planning(ERP و یا نرم افزار منابع انسانی که برای کارهای مرتبط با سازمان هستند که به آنها می گویندApplication…….

Rapid Applocation development يا همان RAD در واقع از رويكرد شكل‌گرا براي توسعه سيستم استفاده مي‌كند، که این يك رويكرد كلي است.

و بخش ديگر بحث نگهداري و ارتقاء سيستم است ((System Maintenance كه اين بحث 2 هدف دارد كه يكي :

1- Removing undetected errorsیعنی برطرف كردن ،رفع و حذف خطاها و اشكالات و عيب‌هاي احتمالی وپيش‌بيني نشده سيستم

2- ارتقاء

اما در مورد ارتقاء سيستم‌ها نياز به زمان داريم زماني را كه مي‌خواهيم سيستم را ارتقاء بدهيم معمولاً 40 تا 60 درصد كل سيستم طراحي به بحث و نگهداري و ارتقاء صرف مي‌شود. در واقع فعالیتهای مربوط به طراحی سیستم جدید

40%از زمان کار به خود اختصاص میدهد اما نگهداري و ارتقاء سيستم موجود 60% زمان را به خود اختصاص مي‌دهد.می خواهد به ما بگوید که ارتقاء سیستم مهمتر از طراحی سیستم است مهمتر از بحث نصب یک سیستم جدید بحث ارتقاءآن است که سیستم بتواند نیازهای جدید را برآورده بکند

اما دلايل لازم براي ارتقاء سیستم:

1- وارد كردن ويژگي جديد

برای مثال وب سایت دانشگاه هرساله و هر چند یکباریک ویژگیهای جدیدی برای ارائه یک خدمات جدید به آن اضافه می شود بنابراین سیستم بصورت مستمر ارتقاءمی یابد گاهی اوقات نیزقوانین و مقررات دولتی به سیستم فشار میآورد که ما سیستم را ارتقاء دهیم برای مثال بانکها تحت فشار بانک مرکزی به سمت الکترونیکی شدن به طورمستمردر حال تعقیر سیستمهای خود هستنند.

2- تغييرات سريع در تكنولوژي (نرم افزار و سخت افزار) كه سازمانها با توجه به رشد تكنولوژي مجبوراً سيستم‌هايشان را به صورت مستمر تغيير دهند.

یک بحثی وجود دارد در سرعت تکنولوژی که بآن می گویند قانون MOORE این قانون روند مهمی در تاریخ سخت افزار کامپیوتر را توصیف می کند. از زمانی که که مدارات مجتمع اختراع شدند، تعداد ترانزیستورهایی که با بهایی مناسب روی یک مدار مجتمع قرار می گیرند، به صورت نمایی رشد می کنند و هر دو سال تقریباً نمایی می شوند. این روند ابتدا توسط یکی از سرمایه گذاران اینتل به نام گوردن مور در یک مقاله در سال 1965 مورد مشاهده قرار گرفت. این روند برای تقریباً نیم قرن ادامه پیدا کرده است و انتظار می رود تا حداقل یک دهه دیگر یا شاید بیشتر ادامه پیدا کند در واقع این قانون بحث سرعت تعقیرات درنرم افزارها و تکنولوژی ها را می خواهد بگوید.

بحثي براي ارتقاء سيستم وجود دارد كه مي‌گويند آيا IT براي سازمانها اهميت دارد يا خير، (اين سوالاتي كه در كشورهاي جهان سوم مطرح مي‌شود) صاحب نظران این بحث می گویند این سوال بی مورد است

در بحث ارتقاء سيستم عنوان مي‌شود كه IT جزء حياتي سيستم است يعني چيزي كه اصلاً نبايد در آن سوالی مطرح شود و در بالاترين حد خودش بايد در سازمان به كار گرفته شود. این مستلزم این است که بخش ITباید در سیستم وجود داشته باشد

و متخصصينی در سازمان بايد وجود داشته باشند كه سيستم‌هاي سازمان كه مبتني بر كامپيوتر مي‌شود را به صورت مستمر ارتقاء دهند. برای سازمان مانند برق وآب است، پس IT براي سازمان مهم ا و اجتناب ناپذيراست .

اختصاص منابع(Rosource consumption over the system life) در آن 7 مرحله به لحاظ پول و زمان (time and money) اهميت دارد وقتي شروع به توسعه سيستم جديد مي‌كنيم از يك زماني شروع و تا يك زماني خاتمه مي‌دهيم بعد شروع می کنیم به تست و آزمايش كه به لحاظ هزينه‌اي كه مي‌گيرد گرچه خيلي بالا نيست و ما در اينجا خطا و تغييرات همان minor change تغييرات كوچك كه براي رفع عيب هاست و پول زيادي نمي‌خواهد ولي زمان زياد مي‌برد.

و major change تغييرات بزرگ و اساسي كه در اينجا ارتقاء اساسي مي‌دهيم به سيستم با توجه به محيط تجاري و تكنولوژي كه هزينه بالايي هم در بر دارد، ارتقاء سيستم به لحاظ همين زمان و پول اهميت زيادي پيدا مي‌كند.

پس بنابراین بعد از نصب سیستم جدید به لحاظ زمان و پولی که از ما می گیرد ارتقاء و تعقیر سیستم اهمیت بیشتری دارد

اما ما اگر بیائیم در سازمانهایی مثل ایران بررسی کنیم این حالت عکس است یعنی اینها به فکر طراحی سیستم هستند تا اینکه ببینند این سیستمشان الان چقدر خوب کار میکند جواب میدهد یا نه در حالی که بحث های علمی می گویند زمانی که برای به روز رسانی باید اختصاص داده شود خیلی مهمتر است. هزینه ای که برای به روز رسانی باید اختصاص داده شود خیلی مهمتر است. یک سری ابزارها هم در تجزیه و تحلیل سیستم می باشد که به آن CASE tools می گویند. یک بخش هایی از آن را ما میتوانیم یاد بگیریم یعنی ما که مدیریت می کنیم و یک بخش هایی از CASE tools هم کار مهندسین نرم افزارو کامپیوتر است که به آن Computer-aided software engineering یعنی ابزارهای مهندسی نرم افزارند که با استفاده از کامپیوتر انجام می شوند این ابزارها سه دسته اند

1- Upper CASE

2- Lower CASE

3-Integrated CASE

Upper CASE ها یعنی کیس های سطح بالا که front-end CASE به انها گفته می شود برای تجزیه و تحلیل سیستم استفاده می شوند. دلیل اینکه به آنها Upper CASE یا front-end گفته می شود این است که که برای عموم تحلیل گرها یعنی تحلیل گرهایی مثل ما آشنا هستند.کاربر آشنا هستند زبان فنی ندارندمثلاDFD هایی که گفتیمDFD. و نرم افزارهای طراحی DFDجزء ابزارها ی Upper CASE tools هستند که ما زبان آنها را می فهمیم .هر چه قدر هم که تکنولوژی ، مخصوصا تکنولوژی کامپیوتر ، ابزارهای کامپیوتر، زبان، عمومی ترمی شودافراد بیشتری می توانند آن را بفهمند به آن Upper می گویند هر چه قدر هم که زبان فنی تر می شود فقط افراد خاصی می توانند با آن کار کنند به آن Lower می گویند یعنی سطح آن پائین است .اینها برای برنامه نویسی کامپیوتری هستند ، زبان های برنامه نویسی هستند. مانند زبان برنامه نویسی sql.اما یکسری زبان ها و روش های جدیدی آمده که هر دو جنبه را در بردارد زبان های نسل پنجم هم به اینها می گویند برای برنامه نویسی کامییوتری، در حقیقت اینها هم برای فنی ها خوب هستند و هم برای کارشناس ها و عموم و این نشاندهنده این است که تکنولوژی که دارد پیشرفت می کند همه جنبه ها را با هم می بیند

Rapid Application Development یک روش و رویکردی می باشد که میاید از ابزار تجزیه وتحلیل Object-oriented استفاده می کند Object-oriented روش مبتنی بر شیئ گرایی است. برای مثال office2007کلا Object-orientedاست.یک مثال دیگر مانند یک ماشین که ما داریم اگر ما یک نگاه object oriented به آن داشته باشیم هر بخش از آن را باید یک object بگیریم . مثلا سیستم کنترلش را ،اتاقش را ، سیستم موتورش را هر کدام ازاینها را به عنوان یک object می گیرند. بعد برای این classها ویا صفات ( (attribute مختلف می گذارند وقتی این ماشین به شیوه object orientedطراحی می شود ما یک طراحی کلی وآماده داریم یعنی چه وانت باشد چه سواری باشد همه objectها یک طراحی عمومی دارد که اگر ما بخواهیم وانت طراحی کنیم object آماده رابرمی داریم متناسب با وانت تغیرش می دهیم دیگر لازم نیست مثل گذشته دوباره یک وانت طراحی کنیم، و در سازمان هم اینطوراست. ما یکسری object های آماده داریم که در بازار نیز موجود است که آمده است یک سازمان را object ، کرده است مثلا ما در بانک یک حسابداری داریم که ان را به عنوان یک objectمی بیند بعد می آید برای ما طراحی می کند فرض کنیم یک سری classداریم افتتاح حساب ، مشتری، بستن حساب، گردش حساب هر کدام از اینها یک classیا گروه یا طبقه می شوند. طبقه ای که زیرمجموعه این objectهستند هر کدام از اینها یکسری Attributeدارندمانند گردش ماهانه، متوسط سالانه، مشتری و… هر کدام از اینها یک Attributeهستند و در واقع object orientedیک رویکرد است یک تفکر است یک روش است ودر چیزهای مختلف کاربرد دارد. برایobject oriented سازمانها و شرکت های مختلف آمدند و ابزارها ونرم افزارهای مختلفی دادند. مشکل پیش آمده بود. یعنی سازمانی که می خواست کاری را انجام دهد مانده بود از کدام یک از این ابزارها استفاده کند. کدام خوب است کدام بد است لذا گروهی به وجود آمد بحث UML( The UnifiedModeling Language ) درست کردند. زبان مدل سازی یکپارچه ، این یک روش جدید نیست این یک استانداردی است برای روش object oriented، اینها آمدند خصوصیات خوب تمام روشها را گرفتند ویک روش جدید و استانداردی برای object oriented درست کردند یعنی شرکت هایی که می خواهنداز object orientedاستفاده کنند برای سیستم های کاربردیشان باید دنبال ابزارهایی که UML به آنها ارائه می دهد بروند. درواقع شرکت ها را UMLاز سردرگمی نجات داد. مثل خیلی بحث های دیگر که معمولا یک روش استاندارد برای آن طراحی شده است.

تمامی مطالب فوق بر گرفته از بیانات دکتر روح الله نور می باشد.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
طراحي سايت و پیاده سازی یک پایگاه وب، نه تنها کاری هنری بلکه در عین حال بسیار فنی و نیازمند رعایت استانداردهای مربوط به وب می باشد. پیش بینی می گردد تا ده سال آینده تقریبا کلیه افراد با سواد و شرکتهای معتبر و سازمانها و ارگانها دارای وب سایت اختصاصی خواهند بود. با توجه به اینکه ایران نسبت به سایر کشورهای پیشرفته از لحاظ تکنولوژی و فرهنگ جامعه الکترونیکی در جایگاه مستحق خود نمی باشد، لذا گروه طراحی سایت و برنامه نویس ما با هدف ترویج آسان و ارزان اعمال به پیاده سازی و طراحي وب سايت های ارزان با رعایت استانداردهای بین المللی، کرده است. این وب سایت توسط جمعی از دانشجویان صنایع وردی 90 طراحی شده تا به عنوان یک پایگاه اطلاع رسانی برای علاقه مندان منظور گردد.این سایت کاملا شخصی بوده وهیچگونه ارتباطی با دانشگاه پیام نور گرمسار ندارد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مهندسی صنایع، چرا؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 32
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 27
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 37
  • بازدید امروز : 44
  • باردید دیروز : 39
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 144
  • بازدید ماه : 111
  • بازدید سال : 1,270
  • بازدید کلی : 165,775